شعر ماه:
یار همدم - شاه نعمت اله ولی
عمر خوش باشد ولی با یار همدم خوشتر است
یک دمی با همدمی از ملک عالم خوشتر است
درد دل داریم و درد دل دوای درد ماست
گرچه دل ریشیم زخم او ز مرهم خوشتر است
مجلس عشقست و رندان مست و ساقی در حضور
این چنین خوش مجلسی از صحبت جم خوشتر است
یک دمی با همدمی و گوشهٔ میخانه ای
ازحیات جاودان می دان که آن دم خوشتر است
جان و جانان هر دو سرمستند و با هم روبرو
جمع این یاران اگر باشند باهم خوشتر است
نور چشم ماست او بنشسته خوش بر جای خود
خلوت و جای خوشی با یار محرم خوشتر است
نعمت الله سرخوش است از ذوق می گوید سخن
هرچه گوید خوش بود والله اعلم خوشتر است
شاعر ماه:
شاه نعمتالله ولی (نام کامل: سید نورالدین نعمتالله بن محمد بن کمالالدین یحیی کوه بنانی کرمانی) معروف به سید نورالدین شاه نعمتالله ولی ماهانی کرمانی(۷۳۰، ۷۳۱–۸۳۲، ۸۳۴)، صوفی بزرگ و عارفِ ایرانی بود. سلسله نعمتاللهی منسوب به اوست.
شاه نعمتالله از اقطاب و عرفای سدهٔ هشتم و نهم هجری است که طریقتی جدید در تصوف ایجاد کرد و پیروان سایر طریقتها را نیز تحت تأثیر خود قرار داد. او از جمله شعرای تصوف ایران و قطب دراویش نعمتاللهی است. او در طریقهٔ تصوف مؤسس سلسلهٔ مشهور نعمتاللهی است و در راه طریقت و سیر و سلوک مقامی بلند داشتهاست.
شاه نعمتالله ولی به سال ۷۳۱ هجری قمری متولد شد. او فرزندِ میر عبدالله ولی از بزرگان عرب بودهاست. نسبتِ او با نوزده نسل از طریق جعفر صادق، به محمد میرسد. ولادت او را برخی در شهر حلب عنوان کردهاند و عدهای از مورخین نیز وی را متولد کوهبنان در کرمان میدانند. از نوادگان او در حال حاضر با نام شاه نعمتالهی یاد میشود.
او در سن ۵ سالگی با تصوف و عرفان آشنا شد و پدرش میر عبدالله، او را به مجالس صوفیه میبرد. شهر حلب در آن زمان مرکز مکتب وحدت وجودی ابن عربی بود. شاه نعمتالله از این فرصت استفاده کرده و در حلب در خدمتِ محییالدین ابن عربی قرار گرفت و از مکتب و عرفان او بهره برد. شاه نعمتالله برای پیشرفت در علوم و فراگیری بیشتر علوم دینی به شیراز سفر کرد. شهر شیراز در آن زمان از مراکز اصلی دروس فقه و مذاهب سنّی بود، اگر چه شاه نعمتالله شیعه بود و اشعار بسیاری در دیوانش بر این مطلب گواهی میدهد. شاه نعمتالله برای یافتن مرشد و مراد خود به این سو و آن سو و در خدمت شیوخ و مشایخ زیادی قدم برداشت.
شاه نعمتالله علوم مقدماتی را نزد شیخ رکنالدین شیرازی تحصیل کرده و علم بلاغت را خدمت شیخ شمسالدین مکی و حکمت را نزد سید جلالالدین خوارزمی و اصول و فقه را نزد قاضی عضدالدین ایجی آموخت و چون علوم ظاهری طبع او را قانع نمیکرد سالها به ریاضت و تصفیه و تزکیه باطن مشغول گردید و در پی مراد به سیر و سفر پرداخت تا عاقبت به مکه مشرف شد و از دست شیخ عبدالله یافعی یکی از عرفای عصر خویش خرقه پوشید و به مراد خویش نایل آمد و دست ارادت بدو داد، چنانکه در اشعار خود که از او یاد کردهاست:
شیخ ما در حرم مرح | قطب وقت و یگانه عالم | |
ز دمش مرده میشدی زنده | نفسش همچو عیسی مریم | |
نعمتالله مرید حضرت اوست | شیخ عبداللهاست او فافهم |
شاه نعمتالله، به سیر و سفر در ممالک مصر و حجاز و ترکستان و ایران پرداخت و به نشر عرفان و تصوف همت گمارد. او بیست و چهار ساله بود که در مکه با شیخ عفیفالدین یافعی دیدار کرد. شیخ یافعی از عرفای بزرگ و با عظمت آن دوران بهشمار میآمد. شیخ یافعی به سلسلههای طریقت شاذلیه و قادریه متصل میشد. شاه نعمتالله هفت سال را با شیخ عارف سپری کرد و از او علوم و دانشهای معنوی زیادی آموخت. شاه نعمتالله بعد از آن به مصر رفت و در آنجا به سوی جهان فرهنگ ایرانی روی آورد. وی در بازگشت به ایران پس از ازدواج با نوهٔ دختریِ میر حسینی هروی، بهسوی کوهبنان کرمان عزیمت کرد و در آنجا به ریاضت طویلالمدتی پرداخت که مکان مورد نظر بنام تخت امیر معروف است. در طول این مدت، افراد بسیاری در نزد او به تحصیل علوم و معارف صوفیه پرداختند و از محضر ایشان کسب فیض نمودند.
سلسله نعمتاللهی، منسوب به شاه نعمتالله ولی از عرفای بزرگ ایران و اسلام است.
شاه نعمتالله ولی دارای دیوانی است که مشتمل بر قصاید و غزلیات و ترجیعات و مثنویات و قطعات و دوبیتیها و رباعیات است که از لحاظ ادبی متوسط بهشمار میرود.
کلیات اشعار وی به کوشش دکتر جواد نوربخش در یازده نوبت در ایران منتشر گردیدهاست. در مقدمه کلیات، ۷ نسخه خطی (کتابخانه ملک - شماره ۵۲۹۸؛ کتابخانه مجلس - ش ۱۳۵۴۹؛ کتابخانه مرکزی دانشگاه - ش ۵۱۰۹؛ آستان قدس رضوی -ش ۴۶۷۹؛ خانقاه نعمتاللهی در تهران - قرن دهم هجری؛ نسخه آقای روح الامینی ۱۲۶۲ ه.ق نسخه آقای ترقی ۹۹۶ ه. ق) و یک نسخه چاپ سنگی منابع تصحیح این کلیات ذکر شدهاست.
دیوان اشعار او شامل ۱۵۱۴۲ بیت غزل، قصیده، مثنوی، قطعه، ترکیب بند، مستزاد، رباعی، دوبیتی و مفرد با تصحیح عزیزالله علیزاده در نشر فردوس در تهران در سال ۱۳۹۳ در ۱۲۱۶ صفحه منتشر شدهاست.
تأکید بر حضور در اجتماع
از جمله توصیهها و سفارشهای شاه نعمتالله ولی به مریدان خود این بود که برای تصفیه دل و تزکیه نفس باید در خدمت خلق باشید و در خدمت به مردم کوتاهی نکنید و در اجتماع حاضر باشید. از همین نکته میتوان استنتاج کرد که او مردم را از رهبانیت و گوشهگیری و بیمیلی پرهیز میدهد و به خدمت خلق و حضور در اجتماع دعوت میکند و البته بیان میدارد که دل به دنیا و مادیات آن نبندید و خود را برای سفر آخرت آماده کنید:
ذکر حق ای یار من بسیار کن | گر توانی کار کن در کارکن |
اهتمام به کار کردن
عبدالرزاق کرمانی در بیان اعتقاد شاه نعمتالله به کشاورزی مینویسد: آن حضرت میل تمام به اقسام زراعت داشتند» و خود هر از گاهی به کار زراعت میپرداختند. بر خلاف بسیاری از سران مذهبی دنیاگریز در فرقههای دیگر، شاه ولی برحضور در اجتماع مشغول شدن به کار و دوری از تنبلی تأکید داشت. البته این صرفاً یک دستور اخلاقی نبود بلکه این خود بخشی از برنامههای او برای پرورش معنوی مریدان خود بود.
در کربلا
یکی از مناطقی که شاه نعمتالله ولی برای ریاضت خویش انتخاب نموده بود کربلا است. وی گاهی اربعینهای ریاضتی خود را در حرم حسین بن علی انجام میداد. مثلاً در اواخر قرن هشتم یک اعتکاف اربعینی در حرم حسین در کنار قتلگاه داشت و شبها را به عبادت و روزها را به روزه میگذراند.
آثار
از آثار وی علاوه بر دیوان شعر باید به این موارد اشاره نمود: نصیحت ملوک» و نکات صغیر» و شرح گلشن راز» و معرفت نفس» و مهدیة» و برزخیة» و أمانت» و شرح فاتحة» و شرح اخلاص» و منهاج المسلمین» و هدایت» و مکاشفة» و فیوضات» وغیرها.
شاه ولی و کشف سیارات منظومه شمسی به ترتیب
مدارک نشان میدهد که در زمان شاه نعمتالله ولی از شاعران و منجمان ایرانی (۱۳۳۰–۱۴۳۱ میلادی) به ترتیب سیارهها در منظومه شمسی آگاه بودهاست که میتوان به بیت زیر از اشعار شاه نعمتالله اشاره کرد: چون زحل پس مشتری، مریخ و آنگه آفتاب / باز زهره با عطارد ماه خوش سیما بود. در اینجا شاعر ترتیب زحل، مشتری، مریخ، زمین (سیاره آفتاب)، زهره و عطارد را به درستی اشاره کردهاست.
شاه ولی و حافظ
گویند روزی شاه ولی سنگ پاره یی از زمین برداشته و به درویشی داد و فرمود که این سنگ را نزد جوهری برده و بپرس که قیمت این سنگ چنداست؟ چون قیمت معلوم کنی از جوهری گرفته و آن را بازآور چون درویش آن سنگ را به نظر جوهری بُرد، جوهری پارهای لعل دید که در عمرِ خود مثل آن لعل ندیده بود. قیمت آن لعل را هزار درم گفت. درویش سنگ را بازگرفته به خدمت شاه بازآورد. آن حضرت فرمود تا آن سنگِ لعل شده را صلایه نمود شربت ساخت و هر درویشی را قطره یی چشانید و فرمود:
ما خاک راه را به نظر کیمیا کنیم | صد درد را به گوشهٔ چشمی دوا کنیم | |
درحبسِ صورتیم و چنین شاد و خرّمیم | بنگر که در سراچهٔ معنی چهها کنیم | |
رندانِ لاابالی و مستانِ سرخوشیم | هشیار را به مجلسِ خود کی رها کنیم | |
موجِ محیط و گوهرِ دریای عزتیم | ما میل دل به آب و گِل، آخر چرا کنیم | |
در دیده رویِ ساقی و در دست جامِ می | باری بگو که گوش به عاقل چرا کنیم | |
ما را نَفَس چو از دمِ عشق است لاجرم | بیگانه را به یکنفسی آشنا کنیم | |
از خود برآ و در صفِ اصحابِ ما خرام | تا سیدانه روی دلت با خدا کنیم |
این شرح کرامات و این اشعار منتشر میشد و حافظ نیز آن را شنید. حافظ که مردی دانشمند و عارفی پاک نهاد بود این غزل را ساخت و پرداخت:
آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند | آیا بود که گوشهٔ چشمی به ما کنند؟ | |
دردم نهفته بِه ز طبیبانِ مدّعی | باشد که از خزانهٔ غیبم دوا کنند |
سرانجام وی به سال ۸۳۲ (به روایتی ۸۳۴) در ماهان کرمان درگذشت و شمس الدین ابراهیم بمی، پدر سیدطاهرالدین بمی، عارف نامیِ همعصر شاه نعمتالله، از بم آمد و بر پیکر شاه ولی نماز خواند. مدتِ زندگانیِ شاه نعمتالله ولی ۱۰۴ سال ذکر شدهاست و خود او تا ۹۷ سالگیِ خود را بیان داشتهاست:
نود و هفت سال عمر خوشی | بنده را داد حیّ پاینده |
پیکر وی در آرامگاه شاه نعمتاللهولی در شهر ماهان به خاک سپرده شدهاست.
شاه ,نعمتالله ,ولی ,خوشتر ,شیخ ,وی ,شاه نعمتالله ,را به ,و در ,نعمتالله ولی ,شاه ولی
درباره این سایت